ماهرخماهرخ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره
فردینفردین، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره
زمانی که خودم شروع کردم به نوشتن🌈زمانی که خودم شروع کردم به نوشتن🌈، تا این لحظه: 1 سال و 30 روز سن داره
تولد شمار وبلاگم🌙✨️🦋تولد شمار وبلاگم🌙✨️🦋، تا این لحظه: 11 سال و 10 روز سن داره

Mahake man

🔗⛓️‍💥

بازی78

۸ گزینه روی میز گذاشتیم از انواع و اقسام مختلفش یه دور مرور کردیم و یواشکی یکیش کش رفتیم و دخترکمان گزینه مفقود را  نام برد و ما ر ذوق ...کرد   با کارتهای مصور هم این کار را انجام دادیم تا ۱۲ کارت را درست جواب میداد اما ۱۵ تایش را نتوانست درس اول ترم دوم زبان درمورد اب و هوا بود بارانی برفی و افتابی هر سه حالت را با نهایت تلاش و اوج زیبایی بر مقوا پیاده کردیم پسندشان نشد اینچنین فصل زمستان را ساختیم با ادم برفی و اکریلهای نقره ای داخل شیشه شیشه را که فوت میکند اکریلها بمانند برف پخش هوا میشود و سر و صورت دخترک براق میشود  ...
27 مرداد 1393

بازی 77

این بازی باعث هماهنگی چشم و دست تقویت ماهیچه ریز دست و انگشتان وآشنایی با انواع خطوط و منحنی هاو...   خیلی هم ساده و راحت و شیک بعله! با ماژیک روی برگه طرح میکشیم ترجیحا از طرح های ساده شروع کنیم بهتره و دردونمون اون طرف برگه با ماژیک یا مداد روی طرح ر پر رنگ میکنه فعالیت ها ی شبیه : کشیدن خط بین دو خطی که ما میکشیم و این دو خط میتونن طرح حای مختلف باشن مث بازی ماز خط چین هاو نقطه چین هایی که کودک پر رنگ میکنه و ... ...
22 مرداد 1393

اولین امتحان

وااااااااااااااااااااااااااااای که اگه نوبل به من میدادن اینقدر ذوق م.ر.گ نمیشدم   واللا ماهرخ کوچکترین عضو کلاس امروز تو رده بالای ۴ سال امتحان داد و به به رفتیم ترم ۲ دردونه نمیدونست امتحان یعنی چی و غافلگیر هم شدیم اما وقتی کتابای ترم ۲ ر بعنوان جایزه بهش دادیم جواب سوالا ر داد به به خیلی دوست داره و ما هم دوست داریم   امیدوارم تو همه ی امتحانات زندگی موفق باشی ...
16 مرداد 1393

مادری دختری

واسه اولین بار با دخترمون با گروهی از دوستان پاک تر از هوای کوه، زلال تر از آب چشمه و خروشان تر از ابشار رفتیم کوه بدون بابای خونه   کوله انداختیم و یه تلپ نوردی منتهای یه پیاده روی کوچولو روز خوب تر از خوبمون ر شروع کردیم با کلی آب بازی، آتیش بازی و درگیری با سنگ   و خوابی شیرین وسط زلالی ابشار و سبزای درختان بلند و قلوه  سنگهای صیقلی که از جنگ آب خسته به کناری افتاده بودن و اب از سر کمبود نیرو کلی عقب نشینی کرده بود و سنگ و خاک پیروز بستری برای ارام گرفتن ما اماده کرده و خوابی شیرین بر فرزندمان مهیا ساختن  پ.و عزیز دل مادر یکی از خانمهای دوست ر  این طور صدا زد:   ...
16 مرداد 1393

مردمان گر یکدگر را می درند گرگهاشان رهنما و رهبرند

  نمیدونم چرا ولی فک میکنم این زمونه این سالای اخیر همه ر بفکر وا میداره که چی شده؟ چه بلایی سر مردم اومده؟ همه یه جوری شدن یا ما بزرگ شدیم فک میکنیم همه یه جوری شدن از اول همه همینجوری بودن ما بچه بودیم نمیفهمیدیم یه شب داریوش تو یه برنامه با این شعر صحبتش شروع کرد خیلی جالب بود برام میزارم همه بخونین اما قول بدین مود فیلسوفی بخودتون نگیرین و مث من کلی فک نکنین که ادم با فک کردن به احوالات این روزا دیوانه که نه؛روااااااااااااااااانی میشه   خدایا تو نسل بچه های ما گرگی نباشه دنیا اینجوری نباشه آدماش بهتر باشن   گفت دانايي که: گرگي خيره ...
16 مرداد 1393

بازی 76

 بابای خانواده از کوه پرهای قشنگی اورده بود   فک کردم میشه با اونا واسه ماهرخ  بال درست کنم که تعدادش کم بود یکار دیگه کردیم از استعداد نداشته نقاشی مون بهره جستیم و این اثر خارقالعاده ر خلق کردیم بعله!!!!!!!     با چسب پرا ر چسبوند جای پر پرنده اینم کاری مشترک از من و دردونه ی من بعد تر نفری دو تا پر برداشتیم و مثل پرنده ها پرواز کردیم پریدیم ارتفاع گرفتیم مث پرنده ها به زمین نوک زدیم و غذا  خوردیم واااااااااااااای نفسم برید نقاشی روی سنگ های صاف و صیقلی که بابای خونواده از شمال آورده     اینم یه ...
13 مرداد 1393

بازی75

یادمه وقتی سفره پهن میشد دنبال قاشقای براق و تمیز بودیم عکسمون توش میدیدیم گاهی چپه تپل لاغر کش اومده و ...............   تو کتابای علوم راهنمایی که از محدب و مقعر گفته شد تازه فهمیدیم چه خبره واسه دردونه هم همین کار ر کردم تو قاشقا ملاقه حتی شیشه داخلی فلاکس چایی و هر استیل براقی خودش میبینه خوشش میاد انواع ماهرخ ها ر میبینه با پیچ و مهره های گلدونه شروع کردیم تا..... کمک به تعمیر دوچرخه خاله جون که به دخترک رسیده ...
3 مرداد 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به Mahake man می باشد